نخستین بار زیرقطره های باران ...
با تمام یاس و ناامیدی ام
تورا احساس کردم...
احساس کردم با آغوش گرم وآرامت
وبا بوسه های آتشین و پرمهرت
و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت...
احساس کردم...
عشق را...
بودن را...
و...
معنای تلخ زندگی را...!
ادامه مطلب
[ جمعه 91/6/31 ] [ 11:36 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]